نرگسنرگس، تا این لحظه: 14 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره

فرشته ای بنام نرگس

بدون عنوان

1391/1/2 20:17
نویسنده : زهرا
230 بازدید
اشتراک گذاری

نرگس جونم

خیلی وقته نتونستم چیزی برات بنویسم

دیروز سال 1391 ( ساعت 8 و 44 دقیقه صبح ) از راه رسید . هرچی تو رو صدازدم تا کنار سفره هفت سین باشی  ، بیدار نشدی

سال نو مبارک باشه عزیزم . امیدوارم توی سال جدید تو خوب خوب بشی .

خوب عزیزم

گفته بودم درباره مشکلت برات می نویسم ( البته خلاصه ) :

نرگسم :

اول برات بگم که مشکل جسمی تو یه بیماری نیست بلکه یه عارضه هست که در اثر نرسیدن به موقع اکسیژن به مغزت موقع زایمان ( بخاطر قصور پزشک ) این مشکل برات بوجود اومده . بهش میگن هیپوکسی هنگام زایمان

علتش هم این بود که دکتر مسئول من با وجود اینکه می دونست که تو توی کانال زایمان گیر کردی منو دیر به اتاق عمل برد . حتی می دید که ضربان قلبت کم شده . تا اینکه ضربان قلبت کاملاً قطع شد و 15 دقیقه بعد از قطع شدن منو به اتاق عمل برد . البته خودم هم حال درستی نداشتم . تقریباً فقط صداهارو میشنیدم .

خلاصه تو با سیانوز ( کبودی ) و افت قلبی - تنفسی به دنیا اومدی که بعد توسط پزشک بیهوشی به وسیله ماسک اکسیژن احیا شدی و بعد هم تو رو به آی سی یو نوزادان فرستادن.

کاش دکتر زودتر منو به اتاق عمل برده بود

کاشکی زمان به عقب بر می گشت و دکتر منو زودتر سزارین می کرد

اگه اینجوری بود تو الآن می تونستی بشینی ، راه بری ، اسباب بازیهاتو با دستات بگیری ، حرف بزنی و ...

ولی بازهم خدا رو شکر

خدا رو شکر که تو زنده ای ، هستی و می تونی ببینی ، بشنوی ، دست و پاهاتو تکون بدی ، و از همه مهمتر بفهمی و بخندی ...

قربون خنده هات برم

تو می تونی تمام احساسات رو نسبت به خودت بفهمی

و اگر چه هنوز نمی تونی حرف بزنی ولی من همه حرفهاتو از تو چشمات می خونم .

عزیزم

خدا رو شکر که تو رو به ما داد

خدایا

به داده ات و نداده ات و گرفته ات شکر

که داده ات ، نعمت است

و

نداده ات  ، حکمت

و

گرفته ات ، امتحان

نرگس خوشکلم می دونم که یه روزی تو خوب می شی .

نمی خوام بیشتر از این درباره مشکل جسمی تو بنویسم .

اینها رو فقط نوشتم که بدونی چه مشکلی داری.

نرگس جونم :

الآن دو سال هست که ما می بریمت کاردرمانی شیراز ( کاردرمانی ثامن الائمه )و تهران ( زیر نظر دکتر امیر حسین آل داوود )و شکر خدا تو تا الان خیلی پیشرفت داشتی . به لطف خدا و کمک دکتر آل داوود و تمرینهایی که برات انجام می دیم ظرف چند سال آینده تو خوب می شی .

ولی من هیچ وقت دکتری رو که باعث شد تو اینجوری بشی ، حلال نمی کنم .

دیگه بشتر از این ناراحتت نمی کنم . تو دیگه بیدار شدی و نمی تونم بیشتر از این برات بنویسم چون امروز بابایی هم سر کار هست و من و تو تنها هستیم  .

فعلاً بای بای خوشکلم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)