بدون عنوان
سلام نرگس جونم
حدوداً یک ماهه که وقت نکردم برات بنویسم
امروز شهادت حضرت فاطمه (س ) هست .
بابایی داره تمرین کاردرمانی برات انجام می ده و تو داری شدیداً گریه می کنی آخه سرماخوردی و خیلی لوس شدی .
24 فروردین تو رو بردیم پیش دکتر آل داوود . از وضعیت تو راضی بود و تمرینات تو رو عوض کرد . این سری تمرینات خیلی راحت تر شده .
ما تمریناتو برات انجام می دیم تا تو زود زود خوب بشی . دکتر گفته نیازی نیست دیگه تو رو توی اتاق تاریک نگه داریم . گفته باهات زیاد بازی کنیم و مفاهیم مثل سردی و گرمی و نرمی و زیری و کوچک و بزرگ و ... بهت یاد بدیم . می دونم که خیلی زود خوب می شی . بعضی وقتها دلم خیلی می گیره . نمی دونم چرا نا امید می شم . ولی زود به خودم میام . می دونم که زود زود خوب می شی . حتماً وقتی داری اینها رو می خوندی می خندی .
راستی خاله نرجس روز 27 فروردین نی نی پسر آورد . اسمش گذاشته امیررضا . خیلی کوچولوئه .
دوست دارم نرگس خوشکلم .
فعلاً بای بای